شهید حاج محمدحسین مرادی

شهید حاج محمدحسین مرادی

شهید والا مقام در مورخ 92/8/28 در نزدیکی حرم حضرت زینب سلام الله علیها به سوی ارباب خود پرگشود.


صفحه اینستاگرام شهید:
shahid.moradi
این صفحه تحت مدیریت این وبلاگ و همسر شهید اداره می شود

کانال تلگرام شهید :
shahid_moradi@

لطفا یادگاری از خودتان در وبلاگ بگذارید

نویسندگان
پیوندها

حاجی عرشی

شنبه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۴۱ ب.ظ

آبان ماه 1389 آقا محمد برای یک ماموریت چهل روزه خداحافظی کرد. منم طبق معمول همه نبودن‌ها و ماموریت‌هایش برای چهل روز رفتم خونه مادرم.

این مدت گذشت ولی از آقامحمد خبری نشد و تماس‌هاش خیلی محدود شد. چند روز آخر دیگه تماس نگرفت ،‌ پنجاه و هفتمین روز پنج‌شنبه بود و اداره تعطیل بعد از نماز صبح دوباره رفتم بخوابم که زنگ درب حیاط را زدند ، اون وقت صبح کسی جز محمدحسین نمی‌تونست باشه ، یه نفس راحت کشیدم و با صدای مادرم که منو صدا زد مطمئن شدم.

چهره اش خیلی خسته بود ،‌ جای استراحتش رو آماده کردم ولی اینقدر سرگرم صحبت و سوغاتی‌هایی که آورده بود شدیم که وقتی به ساعت نگاه کردم نزدیک ظهر بود.

همیشه می‌گفت: وقتی من میرم مأموریت همه دلتنگ میشن ولی تنها کسی که هم دلتنگ میشه هم نظم و روال زندگیش بهم می‌خوره تویی ،‌ که این بار هم گفت و حق ماموریتش که دو میلیون و نیم بود رو به حساب من ریخت.

اسفند ماه برای محاسبه خمسم رفتم دفتر رهبری جریان این هدیه رو هم گفتم و اونجا با توجه به شرایطم گفتند من مستطیع هستم و واجب الحج ..

امسال که قسمت شد عازم سفرحج باشم هر قدمی که برای این سفر برداشتم جای خالی آقامحمد لحظه به لحظه بغض در گلویم نشاند ...

بعد از کلی پیگیری موفق شدم در همان کاروانی که عازم هستم برای محمدحسین هم نائب پیدا کنم.

محمدحسین عزیزم ان‌شاالله و به خواست خدا امسال اسم هر دوی ما را با هم در یک کاروان بعنوان حاجی می‌خوانند ...

حاجی عرشی من دعایم کن ...

خاطره و دل نوشته همسر شهید

نظرات  (۹)

سلام مومن. جزاکم الله خیرا

طبیعت همسر شدن همینه دیگه...

عرض کنم که یاد این ضرب المثل افتادم که میگه "حاجی حاجی مکه"

حالا اینو هم میشه تعبیر کرد به عروج و شهادت و هم حج گزاردن.....

در هر حال سوغاتی ما فراموش نشه{لبخند}

عاقبتتون به خیر به حق حضرت ابوتراب
یا علی
دوست خوبم فقط یه عالمه گریه...


  • خواهرت مریم
  • سلام وقتی داشتم این متن رو میخوندم خیلی خاطرات برام زنده شد یادم قبل از اومدن آقا محمد از اون ماموریت جفتی رفتیم امامزاده حسن برای خرید. یه دسته گل فانتزی و یه لباس برای آقا محمد گرفتی. کادو دادن و گل گرفتن یه سنت قشنگ تو زندگیتون بود. بی خبری هفده روزه و کلافگی هم حتی نتونست باعث کنار گذاشتن این سنت قشنگ زندگیتون بشه یادمه بهت به شوخی میگفتیم براش جایزه خریدی..... این سری هم که آقا محمد رفت ماموریت باز هم کادو خریدی  کادو تولدش یک ساعت بودو یک لباس مشکی عزا امام حسین.... 
     اون سری برای منو و مامانم سوغاتی آورد یه ژاکت پشمی و شلوار جین برای من و یه روسری لبنانی و کیف برای مامان اما چیزی که برام جالب بود این بود که آقا محمد اینسری یه جعبه بزرگ پر از سوغاتی فقط و فقط برای زهراش فرستاد و تنها چیزی که با خودش برای سفر ابدی و همیشگیش برد کادو.زهرا بود یکی پیراهن مشکیش یکی هم شال عزای زهرا. تا آخرین روز هم سنت قشنگ زندگیتون بهم نخورد. شاید آقا محمد تنها شهید مدافع حرم باشه که لباس مشکی عزا اربابش رو با خودش برد وشاید تنها شهیدی باشه که  یه نشونه از عشق زمینیش  با خودش به  عرش برد.... 
  • حسین مینایی
  • هیچی نمیتونم بگم به این نوشته های پر احسال واقعا گریم گرفت .حضرت زینب س بهتون ارامش بده و صبر
    .

    آدم ،
    خاطرخواه که می شود ، 
    دیگر نمی تواند بایستد ! 
    دائم دور خاطرش می گردد و
    قربان صدقه او می رود ...
    .
    .
    .
    و ،
    شاید حکمت آن دورَش گشتن ها ، قرار باشد جایی کنار مقام اسماعیل(ع) معنا شود . 
                       ملتمس دعای شهادت-قطعه28
    هر بار که میخوانم فقط حسرت میخورم. چه حال زیبایییست
    سلام علیکم مومن
    قطعا که شهید بیش از این حاجی شدن رو به دست آورده
    اما خوش به سعادت شهید که در نبودش حاجی می شود
    و خوش به سعادت شما هم که حاجی میشوید و مسئولیتتان هم سنگین تر از قبل می شود
    حاجی و حاجیه کلمه سنگینی است به نظرم که باید بسیار از آن مراقبت شود
    عاقبتتون بخیر به حق حضرت ابوتراب
    پاسخ:
    ملتمس دعای خیر شما
    فوق العاده بود..چون...تمومشو تونستم بفهمم و اشک من با بغض شما...
    خوش بحالتان...عجب شریکی دارید...شریک لحظه هاتون بهترینه...قدر لحظه هاتونو بدونید...به حاجی بگید ما رو هم دعاکنه..میدونم ک دعاش میگیره...
    "ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون"
    کاش میتونستم به جای گریه گهی هق هایم کاری برای شما میکردم،شرمنده ام زیادکه کاری که نمیتونم برایتان بکنم و بازهم میگویم التماس دعا

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">