مجلس حاجی عرشی
بسم الله الرحمن الرحیم
خیلی دوست داشتم و دارم که شهید بشم، اما امید شهادت کم شده بود در وجودم ، چند سالی است که کفتارهای دست پرورده شیطان بزرگ به طمع تشکیل دولت و کشوری مستقل دست به اقداماتی در چند کشور همسایه زده اند که شیربچههای حیدر کرار در کشورمان دست بکار شدند و مرزهای دفاعی از مرز و بوممان را به آن کشورها منتقل کردند تا فکر تعرض به کشورمان را از سر این کفتار صفتان بپرانند. و این اقدام امید شهادت را در دل عاشقان زنده کرد و بسیاری مثل من منتظر دستور ولی فقیه هستند تا مقابل آنها قد علم کنند و درس درخوری به آنها بدهند.
شهید مدافع حرم محمدحسین مرادی نیز یکی از آن شیربچه های حیدر کرار بود که مجاهدت را به زندگی پوچ این دنیا ترجیح داد و خود را با راحتی در زندگی دنیا مشغول نکرد و پس از مجاهدت و مبارزه به این فیض که آرزوی خیلی از مشتاقان است دست یافت.
زیباست که شهید والامقام بسیار رابطه صمیمی با همسر خود داشت و هدیهای به وی اعطا کرد و او را واجب الحج نمود و این پیامی جز عدم دلدادگی به دنیا را برای واماندگانی چون من نمی رساند.
که بسیار خوب این شعر را یادآور می شود:
سبک باران خرامیدند و رفتند
به ما بیچارگان خندیدند و رفتند
امسال که توفیق تشرف حج قسمت همسر شهید شد و رفتند و به سلامتی برگشتند ، که برخی ها هم در همین دنیای مجازی جویای احوالات ایشان پس از حادثه ها بودند و البته برخی ها هم ناملایمتی هایی کردند که قصد ورود ندارم و قطعا خداوند به حساب و کتاب آنها خواهد پرداخت
اما به مصداق وعده الهی که شهدا زندهاند ، این زندگی پس از شهادت محمدحسین هم ادامه دارد و در این حج که هدیه بوده است از شهید ، همسرشان نیز در کاروان نیابتی میگیرند و شهید محمدحسین مرادی را حاجی عرشی میکنند ...
پس از بازگشت هم توفیقی حاصل شد تا در ولیمه همسر شهید و دختر شهید حضور داشته باشیم که این مجلس حاجی عرشی داشت و میهمانان را از پشت قاب شیشهای نظاره میکرد ...
امیدوارم حاجی عرشی دعایی هم برای ما کرده باشد ..